نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1053

1. خوش است بر لبِ قلزم نشسته در باکو

2. به یادِ رویِ تو ساغر به دست امّا کو

3. شرابِ راوق و آوازِ چنگ و ضربِ اصول

4. من و تو و دو حریفِ دگر دریغا کو

5. به کامِ دل ز فلک داد عیش بستانیم

6. به یک صبوح ولی مجلسی مهیّا کو

7. چه چاره کردم و دریا نمی شود مغلوب

8. که در کشم به دمی کشتیِ چو دریا کو

9. شدم نزار چو سوزن در انتظارِ خلاص

10. سری ز رشتۀ این انتظار پیدا کو

11. ز هر مراد توان بهره برگرفت به صبر

12. بلی به صبر ولی خاطر شکیبا کو

13. اگر ثباتِ قدم را به خویشتن داری

14. دلی به کار شود، دل کجاست ما را کو

15. سیاه شد جگرم بس که خویشتن دیدم

16. ز خویشتن بَسَم آخر دلِ مصفّا کو

17. به نقدِ وقت قناعت کنم که «اَین الوقت»

18. گذشت دی و نزاری امیدِ فردا کو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرنجان روان کاین سرای تو نیست
* بجز تنگ تابوت جای تو نیست
شعر کامل
فردوسی
* دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
* ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
شعر کامل
سعدی
* نیست ممکن از زبان خوش کسی نقصان کند
* چرب نرمی غوطه در شکر دهد بادام را
شعر کامل
صائب تبریزی