نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1171

1. گسسته‌ای و نخواهی که باز پیوندی

2. توقّع است که رحمت کنی و نپسندی

3. سرِ ستیزه گرفتی چه روی می‌بینی

4. درِ جفا بگشادی چه نقش می‌بندی

5. بیا و دیدۀ حاسد بکن که از غیرت

6. گمان برد که دل از من به خیره برکندی

7. ز آبِ دیده و خاکِ درِ تو نشکیبم

8. که این و آن ز تو خشنودی است و خرسندی

9. به دیده و دلِ پر خون به هر چه درنگرم

10. خیالِ رویِ تو بینم ز آرزومندی

11. به گوش و گردنِ ما طوقِ عهد و حلقه ی امر

12. ز بنده بندگی و از شما خداوندی

13. غلامیِ تو به آزادگی تواند کرد

14. نزارییی که پدر را نکرد فرزندی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازگریه چشم هرکه چو بادام شد سفید
* نظاره بنفشه خطان است چاره اش
شعر کامل
صائب تبریزی
* عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
* عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
* برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر
شعر کامل
سعدی