نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1251

1. چه باشد اربه ملاقات چاره‌ای سازی

2. مرا شبی دگر از رویِ لطف بنوازی

3. نیازمندِ توییم و ترا به حسن و جمال

4. مسلّم است اگر بر جهانیان نازی

5. به ناز بر همه عالم مفاخرت کردن

6. ترا رسد که برون می‌پری به طنّازی

7. نهاده‌ایم سرِ بندگی و گردنِ طوع

8. چو زلف، بر ضعفا پس مکن سرافرازی

9. بدیع کی بود از بدعت تو دل بردن

10. غریب کی بود از غمزه توغمازی

11. مکن به کام عدو دوستان مخلص را

12. روا مدار که با مستحق نپردازی

13. مرا طمع به وصالِ تو محض نادانی‌ست

14. که را رسد که کند با تو جز تو انبازی

15. هنوز اگر تو تویی چون نزاری مسکین

16. بسی دگر را از خان و مان براندازی

17. نصیحتی کنم ای دل ترا ز من بشنو

18. ببین که چیست جز او هر چه هست در بازی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
* با دوستان مروت با دشمنان مدارا
شعر کامل
حافظ
* تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
* بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها
شعر کامل
سعدی
* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری