نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 810

1. دوش بس خوش روزگاری داشتم

2. تا سحر در بر نگاری داشتم

3. تا برآمد الصلات از پشتِ بام

4. دست در بوس و کناری داشتم

5. بر جمالش از لبِ می گونِ او

6. می شکستم گر خماری داشتم

7. خوش بود تنگِ شکر در بر شگرف

8. راستی فربه شکاری داشتم

9. بوسه ها کردم غنیمت بی شمار

10. گرچه یک یک را شماری داشتم

11. بوده ام بر خرمنِ گل خفته لیک

12. از نگهبانانش خاری داشتم

13. چون گرفتم در کنارش از میان

14. رفت بیرون گر غباری داشتم

15. هم شبی خوش روز کردم عاقبت

16. از پیِ آنک انتظاری داشتم

17. با نزاری گفت فردا بازگوی

18. دوش بس خوش روزگاری داشتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت اگر بر آستانم آب خواهی زد ز اشک
* هم به مژگانت بروب آن خاک در گفتم بچشم
شعر کامل
کمال خجندی
* به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه
* جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش
شعر کامل
حافظ
* تا خیال گریه کردم یار رفت
* این غزال از بوی خون رم می کند
شعر کامل
صائب تبریزی