نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 227

1. منم مرغ اسیری مضطرب از بیم جان خود

2. نه ذوق دانه دارم نی امید آشیان خود

3. دل از امّید وصل و بیم هجران کرده ام فارغ

4. نشسته گوشه یی وارسته از سود و زیان خود

5. ز قوت خویش یابم طعم زهره و شکرها گویم

6. کزین نعمت تنم پرورده مغز استخوان خود

7. به باغ روزگار آن خودستا مرغ کهن سالم

8. که خود می سنجم و خود می سرایم داستان خود

9. به نزد محرم و بیگانه عیب خویش می گویم

10. به دشمن می دهم از سادگی تیر و کمان خود

11. در صد شکوه بر لب می گشاید یاد نومیدی

12. کسی تا کی زند قفل خموشی بر دهان خود

13. نظیری صبر کن کاین بند از دل بگسلد روزی

14. هنوز امیدوارم می کنم ضبط زبان خود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز راه خاکساری کسب عزت کرده ام صائب
* که چون خورشید هم بالای سر، هم زیر پا باشم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ضیافتی که در آنجا توانگران باشند
* شکنجه ای است فقیران بی بضاعت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ما ز یاران چشم یاری داشتیم
* خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
شعر کامل
حافظ