نظیری نیشابوری_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 15 : در تولّد یکی از دختران و مدح حضرت زهرا(ع)

1. گذشت کوکبه ام از فلک که زهره برآمد

2. زیاده گشت صفا خانه روبم از سفر آمد

3. بر آستان ثنايم نثار يمن قدم شد

4. سعادت و شرف مشتری که بر اثر آمد

5. سزد که سلسله زرّین کند چو زهره و پرچین؟

6. بلی به طالع رودابه عقد زال زر آمد

7. شمیم نفخۀ روح القدس شنید مشامم

8. رسید ثانی مریم ز عیسیم خبر آمد

9. نوید مایدۀ عیسوی که مریم ما را

10. بمهرگان ثمر نوبهار ماحضر آمد

11. ز آشیان خطرناک رست مرغ امیدم

12. ز بیضه بچه برآوردم و ببال و پر آمد

13. بس این نشانۀ شب خیزیم که طایر تسلیم

14. زبطن طوق بگردن چو قمری سحر آمد

15. اگر صحیح طراوت نبینیم عجبی نیست

16. نماند رنگ برویم که پارۀ جگر آمد

17. ز گوشۀ جگرم بود آب روی تمنّا

18. شکست گونه لعلم که تیشه بر کمر آمد

19. بسوی ملک فنایم روان ز کشور هستی

20. بحدّ سردی و خشگی مزاج گرم و تر آمد

21. از کم رطوبتیم شاخ نخل خشگ ثمر داد

22. چو استخوان رطب کاشتم رطب ثمر آمد

23. مدار از رحم روزگار چشم فراغت

24. که همچو کیسۀ جرّاح پر ز نیشتر آمد

25. محیط ظلمت و نورم هزار بار نمودند

26. ز بطن نه صدف و هفت بحرم این گھر آمد

27. تمام شد خط پرگار من بنقطۀ آخر

28. ز دایره بدر آیم که دور من بسر آمد

29. نتایج ملكوتست از نتیجۀ طبعم

30. مشخّص است که ام النّسا ز بوالبشر آمد

31. رسید حدّ تناسل بده هزار قریبم

32. که هریک از دگری در قبول پیشتر آمد

33. کنم تلاش فزونی که بهر دانش فرزند

34. گواه دانش جدّ و فضیلت پدر آمد

35. کنون بحدّ بلاغت رسد پیمبر وحیم

36. که بعد سنّ بلوغم یک اربعین بسر آمد

37. قدوم دختر بر فضل من چو زهرۀ زهرا

38. ز بعد بعثت احمد دلیل معتبر آمد

39. چو نخل قوت؟ خانه بود؟ شهدم

40. گلم بشهد سرشتند نطفه گلشکر آمد

41. بخلوت حرمم زان گریخت نقطۀ صلبی

42. که صدر دفتر دیوان من پر از گھر آمد

43. گر از خزف بر من خوارتر نمود مرانش

44. بنزد مادر خود پربهاتر از گھر آمد

45. نشاط زمزمۀ ماکیان و بیضۀ خویش است

46. چنان که بانگ خروس از سفیده سحر آمد

47. حجاب دختر اول ز خانه ساخت نفورم

48. یکی نبود بسم نور دیدۀ دگر آمد

49. بروی این دو سعید اخترم سرود و سرور است

50. طرب کنید که مهمان زهره و قمر آمد

51. خواص کحل سپاهان غبار مقدمشان داشت

52. که دست و روی سیه کرده قوّت بصر آمد

53. ز مکر و شعبدۀ عشق هان و هان بخبر باش

54. که آن پری متمثّل بصورت بشر آمد

55. ز باب؟ از اصابت نظرم بود

56. جمال من متفرّق به چند باب درآمد

57. بهر هنر صفتم از جمال خویش نمودند

58. یک آفتاب منير از هزار غرفه برآمد

59. کنون ز عین من این مردمان عين؟

60. که عین انسان انسان عین در نظر آمد

61. هزار شکر کزین نورسیده دخت شریفم

62. ز مغز رحمت سودای مادرش بدر آمد

63. ز پای تا بسرم از خیال حق همه جان بود

64. مثال او بضميرم فتاد جانور آمد

65. به این قصیده برجسته شد تدارک عیبم

66. که دختر و پسرم توأمان بیکدگر آمد

67. بنات نعش نهفتم به حُسن نظم چو پروین

68. به نرد خویش بنازم که بازیم قدر آمد

69. نبود اگرچه گوارا رسیدنش بمذاقم

70. به بخت خویش موافق چو شیر با شکر آمد

71. دل از فراخی جا جمع گشت تاجورنرا

72. ز خیل حلقه بگو شان سری به حلقه درآمد

73. چو زهره گر بهبوطست کوکبش نزنم طعن

74. برادران عقب را چراغ رهگذر آمد

75. فروغ دوستی آلش از جمال هویداست

76. خصال جدّ و پدر از شمایلش سیر آمد

77. بمهر فاطمه روشن دل آن نشد به چه معنی

78. به حُسن مادۀ تقویم احسن الصور آمد

79. گل حديقۀ صلب رسول زهرۀ زهرا

80. که از صباح عروسان شکفته روی تر آمد

81. لطيفۀ «اَنَا اَمْلَحْ» که از جمال صبیحش

82. کلالۀ خم گیسو چو هالۀ قمر آمد

83. کشد جماعت نسوان امّت از ته دوزخ

84. بآن دو زلف چو «حَبْلُ الْمَتينْ» که با کمر آمد

85. چنان رسید به معراج حدّ حُسن جمالش

86. که قاب قوسین از ابروانش در نظر آمد

87. ز آب و گل شجری بردمید باغ نبی را

88. که اصل جملۀ سادات فرع آن شجر آمد

89. هزار شاخچه شد سبز زان درخت برومند

90. که هرکدام برفعت سپهر سایه ور آمد

91. زدند تیشۀ کاوش به كان فطرت آدم

92. نتاج ازو گهر و نسل دیگران شجر آمد

93. علی سحاب و صدف فاطمه محیط نبی شد

94. که چون حسین و حسن شان دو قیمتی گھر آمد

95. چو می کند رخ خاتون خلد زیور و افسر

96. علیش با دو گهر گوشوار تاج سر آمد

97. سرادق ملکوتش به این جهان بکشیدند

98. که دستگاه مهین بود و عرصه مختصر آمد

99. گذاشتند بخلد برین اثاثیۀ بیتش

100. که زود جانب منزل تواند از سفر آمد

101. لوای مجد به عرش مجید و قبّۀ خضرا

102. جهان به کلبه و پشمینه ای برو بسر آمد

103. شتاب داشت که پیمان بحق درست رساند

104. گذاشت رخت به منزل که در سفر خطر آمد

105. عوض به مسکنت و فقر کرده جاه جهان را

106. که فقر لازم شخصست و جاه بر گذر آمد

107. یقین بدان که ولای علیّ و مذهب آلش

108. طریقه ایست که او از صراط راست تر آمد

109. درست گشت که آل بتول آل رسولست

110. گهی که زیر عبا با علیّ و آل برآمد

111. حدیث اول نوری که بی خلاف درستست

112. روایتی است که از راویان معتبر آمد

113. دگر که خلقت حید ر ز نور پاک رسولست

114. بقول حقّ نبی از نقاب در خبر آمد

115. چو این دو قول مطابق کنی بری ز تعصّب

116. بشارتست على را که سیّدالبشر آمد

117. ظهور ذریّت مصطفی ز صلب على دان

118. که نسبت علی و مصطفی چو ماه و خور آمد

119. ز شخص فاطمه كان پرده شد میانۀ هر دو

120. مثال هر دو چو نور دو چشم و یک نظر آمد

121. کسی که تفرقۀ آل مرتضی و نبی کرد

122. ز مشرکان دو بینش نگر که کج نظر آمد

123. که در سیادت آل رسول شبهه بیان کرد

124. که از فضول زبان در زبانه مستقر آمد

125. اگر بصورت جد گفت بایدش بسزا کُشت

126. وگر بهرزہ سرائید دو زخش مقر آمد

127. بس است از پی الزام و دفع شبهه نظیری

128. بیان این دو سه مصرع که لُبّ و مختصر آمد

129. همیشه تا به سپهر کمال و فضل هویداست

130. که آفتاب محمّد شد و على قمر آمد

131. موالیان موحّد بر اوج رفعت و دولت

132. زنند طبل که بر مشرکان دین خطر آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهشتی روی من دارد به سویم گوشۀ چشمی
* ز نعمتهای جنّت قسمتم گردیده، بادامی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ای نفس خرم باد صبا
* از بر یار آمده‌ای مرحبا
شعر کامل
سعدی
* هوای گلشن فردوس بی غبار بود
* چگونه سیب زنخدان او غبار گرفت؟
شعر کامل
صائب تبریزی