عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 16

1. ترک سر مستم که ساغر میگرفت

2. عالمی در شور و در شر میگرفت

3. عکس خورشید جمالش در جهان

4. شعله میزد هفت کشور میگرفت

5. چون صبا بر چین زلفش میگذشت

6. بوستان در مشگ و عنبر میگرفت

7. هر دمی از آه دود آسای من

8. آتشی در عود و مجمر میگرفت

9. بوسه‌ای زو دل طلب میکرد لیک

10. این سخن با او کجا در میگرفت

11. قصهٔ دردش عبید از سوز دل

12. هر زمان میگفت و از سر میگرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
* زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
شعر کامل
حافظ
* دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
* واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
شعر کامل
حافظ
* بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت
* عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
شعر کامل
فروغی بسطامی