عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 18

1. سیاه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت

2. عتاب او چو جفای فلک ز حد بگذشت

3. لطافت لب و دندان و مستی چشمش

4. چو می پرستی ما یک به یک ز حد بگذشت

5. به لابه گفت که از حد گذشت جور رقیب

6. به طنز گفت که بی هیچ شک ز حد بگذشت

7. بنوش بادهٔ صافی ز دست دلبر خویش

8. که بیوفائی چرخ و فلک ز حد بگذشت

9. عبید را دل سنگینش امتحان کردند

10. عیار دوستیش بر محک ز حد بگذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو او مرز گیرد بشمشیر تیز
* برانگیزد اندر جهان رستخیز
شعر کامل
فردوسی
* نگارندهٔ چرخ گردنده اوست
* فرایندهٔ فره بنده اوست
شعر کامل
فردوسی
* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ