عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 20

1. مرا ز وصل تو حاصل بجز تمنا نیست

2. خیال زلف تو بستن خلاف سودا نیست

3. وفا ز عهد تو میجست دوش خاطر من

4. جواب داد که خود این متاع با ما نیست

5. بسی بگفتمت ایدوست هست رای منت

6. دهان ز شرم فرو بسته‌ای همانا نیست

7. هزار بوسه ز لب وعده کرده‌ای و یکی

8. نمیدهی و مرا زهرهٔ تقاضا نیست

9. چو دور دور رخ تست خاطری دریاب

10. که کار بوالعجبیهای چرخ پیدا نیست

11. ز میهمان خیالت چو شرمسارم از آنک

12. جز آب چشم و کباب جگر مهیا نیست

13. به طعنه گفتی کز ما دریغ داری جان

14. مگر مگوی خدا را عبید از آنها نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتمش قد بلندت بصنوبر ماند
* گفت کاین دلشده را بین که چه کوته نظرست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* اگر ابر بهاران گردد آه گریه آلودم
* به جای سبزه فریاد از دل هر دانه برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی
* چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را
شعر کامل
صائب تبریزی