عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 40

1. هرگز کسی به خوبی چون یار ما نباشد

2. مه را نظیر رویش گفتن روا نباشد

3. موئی چنان خمیده چشمی چنان کشیده

4. در چین به دست ناید و اندر ختا نباشد

5. با او همیشه ما را جز لاله در نگیرد

6. با ما همیشه او را جز ماجرا نباشد

7. گر حال من نپرسد عیبش مکن که هرگز

8. سودای پادشاهی حد گدا نباشد

9. ما کشتگان عشقیم همچون عبید ما را

10. عقلی سلیم نبود صبری بجا نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یافتم روشندلی از گریه های نیمشب
* خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب
شعر کامل
رهی معیری
* من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
* بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
شعر کامل
حافظ
* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی