اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1

1. ماییم و سرکویی، پر فتنهٔ ناپیدا

2. آسوده درو والا، آهسته درو شیدا

3. در وی سر سرجویان گردان شده از گردن

4. در وی دل جانبازان تنها شده از تنها

5. بر لالهٔ بستانش مجنون شده صد لیلی

6. بر ماه شبستانش وامق شده صد عذرا

7. خوانیست درین خانه، گسترده به خون دل

8. لوزینهٔ او وحشت، پالودهٔ او سودا

9. با نقد خریدارش آینده خه از رفته

10. با نسیهٔ بازارش امروز پس از فردا

11. گر کوی مغانست این؟ چندین چه فغانست این؟

12. زین چند و چرا بگذر، تا فرد شوی یکتا

13. رسوایی فرق خود در فوطهٔ زرق خود

14. کم‌پوش، که خواهد شد پوشیدهٔ ما رسوا

15. گر زانکه ندانستی، برخیز و طلب می‌کن

16. ور زانکه بدانستی، این راز مکن پیدا

17. ای اوحدی، ار دریا گردی، مکن این شورش

18. زیرا که پس از شورش گوهر ندهد دریا


بعدی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگست
* ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگست
شعر کامل
سعدی
* از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
* رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود
شعر کامل
حافظ
* سعدی از این پس که راه پیش تو دانست
* گر ره دیگر رود ضلال مبینست
شعر کامل
سعدی