اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 103

1. از جام عشق بین همه باغ و بهار مست

2. دوران دهر عاشق و لیل و نهار مست

3. ناهید در هبوط و قمر در شرف خراب

4. خورشید در طلوع و فلک ذره‌وار مست

5. مجنون و عشق خسته و ایوب و صبر زار

6. توفان و نوح بیدل و منصور و دار مست

7. چندین پیاده بنگر و چندین سوار بین

8. گاهی پیاده بیدل و گاهی سوار مست

9. معشوق پردگی و خر پرده‌دار و باز

10. هم پردگی و پرده و هم پرده‌دار مست

11. آخر ز بهر کیست، نگویی، بدین صفت؟

12. چندین هزار بیدل و چندین هزار مست

13. هشیار بود تا به کنون اوحدی ولی

14. آمد زمان آن که شود هوشیار مست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر خدای نباشد ز بنده‌ای خشنود
* شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
شعر کامل
سعدی
* کنون کوه و بیابانرا نبات از عودتر باشد
* کنون شاخ درختانرا لباس از پرنیان باشد
شعر کامل
فرخی سیستانی
* درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
* که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
شعر کامل
مولوی