اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 111

1. سروی که ازو و حور و پری بار برند اوست

2. ماهی که ازو خلق دل زار برند اوست

3. گرد دهن چون شکرش گرد، که امروز

4. تنگی که ازو قند به خروار برند اوست

5. آن حور شکر خنده که از حقهٔ لعلش

6. یک شهر شفای دل بیمار برند اوست

7. آن ماه که سجاده نشینان در او

8. سجاده و تسبیح به خمار برند اوست

9. ترکی که ز چین سر زلف چو کمندش

10. عشاق دل شیفته دشوار برند اوست

11. شوخی که ز سر پنجهٔ مستان دو چشمش

12. خوبان جهان جور به ناچار برند اوست

13. اندر چمن دلبری، ای اوحدی، امروز

14. سروی که ز رویش گل بی‌خار برند اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ماجرای عقل پرسیدم ز عشق
* گفت معزولست و فرمانیش نیست
شعر کامل
سعدی
* چو غنچه نکهت خود از صبا دریغ مدار
* ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
* سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
شعر کامل
وحشی بافقی