اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 144

1. تا بر دوست بار نتوان یافت

2. دل بر ما قرار نتوان یافت

3. تا نیاید نگار ما در کار

4. کار ما چون نگار نتوان یافت

5. بی‌دهان و لب چو شکر او

6. عاشقان را شکار نتوان یافت

7. گر بپرسیدنم نهد گامی

8. جز دل و جان نثار نتوان یافت

9. به جز اندر دهان و جز لب او

10. زندگانی دوبار نتوان یافت

11. در جهان از شمار شوخی او

12. تا به روز شمار نتوان یافت

13. بر وفا دل منه، که خوبان را

14. به وفا استوار نتوان یافت

15. اوحدی، کار عشق کن، که به نقد

16. به ازین هیچ کار نتوان یافت

17. پای‌دار، ار بگیردت غم عشق

18. عشق بی‌گیر ودار نتوان یافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود
* بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر
* دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
شعر کامل
سعدی
* روز و شب را همچو خود مجنون کنم
* روز و شب را کی گذارم روز و شب
شعر کامل
مولوی