اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 17

1. پیش‌آر، ساقی، آن می چون زنگ را

2. تا ما براندازیم نام و ننگ را

3. امشب زرنگ می برافروز آتشی

4. تا رنگ پوش ما بسوزد رنگ را

5. بی‌روی او چون عود می‌سوزد تنم

6. مطرب، تو نیز آخر بساز آن چنگ را

7. با فقیه از عقل می‌گوید سخن

8. عقلی نبودست این فقیه دنگ را

9. بی‌او نباشد دور اگر گریان شوم

10. دوری بگریاند کلوخ و سنگ را

11. ای همرهان، پیش دهان تنگ او

12. یاد آورید این عاشق دلتنگ را

13. وی ساربان، طاقت نداری پای ما

14. سرباز کش یک لحظه پیش آهنگ را

15. ناچار باشد هر فراقی را اثر

16. وانگه فراق یار شوخ شنگ را

17. ای آنکه کردی رخ به جنگ اوحدی

18. او صلح می‌جوید، رها کن جنگ را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری
* شدی پیر و همان دست از سیه کاری نمی داری
شعر کامل
صائب تبریزی
* پای رفتن از حریم او کجا دارد سپند؟
* در تماشاگاه او پا در حنا دارد سپند
شعر کامل
صائب تبریزی
* به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودت
* نه کسی نعوذبالله که در او صفا نباشد
شعر کامل
سعدی