اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 234

1. روزی که از لب تو بر ما سلام باشد

2. شادی قرار گیرد، عشرت مدام باشد

3. گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو

4. چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد

5. گفتی که: در فراقم زحمت کشیده‌ای تو

6. مردم هزار نوبت، زحمت کدام باشد؟

7. در هر دو هفته بینم روی ترا، ولیکن

8. آن دم که بینم او را، ماهی تمام باشد

9. احوال قید چون من سرگشته‌ای چه داند؟

10. جز بیدلی که او را پایی به دام باشد

11. گویی که: من ببینم روزی به دیدهٔ خود

12. کان رفته باز گردد و آن تند رام باشد؟

13. نشگفت اگر بسوزد دلها به گفتهٔ خود

14. چون اوحدی کسی کو شیرین کلام باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برگ نسرین ترا بی خار می‌یابم هنوز
* باغ رخسارت پر از گلنار می‌یابم هنوز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* گر عود نه صندل سپید است
* با سرخ گل تو سرخ بید است
شعر کامل
نظامی
* همان بهتر که لیلی در بیابان جلوه گر باشد
* ندارد تنگنای شهر، تاب حسن صحرایی
شعر کامل
صائب تبریزی