اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 245

1. دوشت به خواب دیدم، تعبیر این چه باشد؟

2. با من به خشم بودی، تاثیر این چه باشد

3. گفتم که: بوسه‌ای ده، انگشت را به طیره

4. بر هر دو لب نهادی، تقریر این چه باشد؟

5. چون مشرف غم خود کردی دل مرا تو

6. با من یکی نگویی: توفیر این چه باشد؟

7. گفتم: وصال، گفتی:« هذا فراق بینی»

8. بس مشکل آیتست این، تفسیر این چه باشد؟

9. خطیست بر لب تو بس دلپذیر و بر من

10. روشن نگشت، گویی: تحریر این چه باشد؟

11. گفتی: دل تو با من تقصیر کرد، جانا

12. زین دل چه گرد خیزد؟ تقصیر این چه باشد؟

13. از دردت اوحدی را آرام نیست یک دم

14. درمان او چه سازم؟ تدبیر این چه باشد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا بر هر زمین کز دیده اشک لاله گون آید
* دمد زآنجا گُل حسرت وز آن گُل بوی خون آید
شعر کامل
جامی
* آب چشمم مگر از خاک درت چاره شود
* ورنه این سیل پیاپی بکند بنیادم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
* که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
شعر کامل
حافظ