اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 246

1. آن کس که دلیش بوده باشد

2. و آن دل صنمی ربوده باشد

3. آن ساده چه داند این حکایت؟

4. کو را ستمی نسوده باشد

5. دود دل ما کسی ببیند

6. کش آینهٔ زدوده باشد

7. ای مدعی، از نکوهش ما

8. بگذر تو، که ناستوده باشد

9. آن روز بیا و دیده دربند

10. کو پرده ز رخ گشوده باشد

11. آن یار که در وفاش تا روز

12. بیدارم و او غنوده باشد

13. گفتی: سرفتنه‌ایش بودست

14. جز کشتن ما چه بوده باشد؟

15. قاصد، که ببرد نامهٔ من

16. چون نامه بدو نموده باشد؟

17. دانم که: به وصف من رقیبش

18. عیبی دو سه در ربوده باشد

19. گو: قصهٔ دوستان خود دوست

20. از بدگویان شنوده باشد

21. تا گندم اوحدی رسیدن

22. دشمن چو خورد دروده باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زره ز زلف گره گیر بر تن است تو را
* به روز رزم چه حاجت به جوشن است تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار
* مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
شعر کامل
سعدی
* قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست
* یوسف نیست درین مصر که زندانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی