اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 266

1. نه آخر دل من خراب از تو شد؟

2. نه آخر دو چشمم پرآب از تو شد؟

3. نه آخر تن ناز پرورد من

4. گرفتار چندین عذاب از تو شد؟

5. مکن خواب و چشم مرا غم بخور

6. کزین گونه بی‌خورد و خواب از تو شد

7. ز لب آب وصلی بدین سینه ریز

8. که برآتش غم کباب از تو شد

9. چو چنگم به گفتار خوش می‌نواز

10. که فریاد من چون رباب از تو شد

11. به یاقوت خود حال اشکم بپرس

12. که بر چهره چون لعل ناب از تو شد

13. متاب از بر اوحدی روی خویش

14. که بیچاره در تنگ و تاب از تو شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رازی که سر به مهر ادب بود عمرها
* آخر ز کاسه سر منصور شد بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* انصاف نیست پیش تو گفتن حدیث خویش
* من عهد می‌کنم که نگویم دگر سخن
شعر کامل
سعدی
* تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
* و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
شعر کامل
سعدی