اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 279

1. رخ تو بجز جور و خواری نداند

2. دل من بجز بردباری نداند

3. ز بی یارمندی بنالند مردم

4. من از یارمندی، که یاری نداند

5. ز روزم چه پرسی؟ که چشم ترمن

6. بجز رنگ شبهای تاری نداند

7. من از داغ هجر تو هردم به نوعی

8. بگریم، که ابر بهاری نداند

9. چنان نقش رویت گرفتست چشمم

10. که نقش منش پیش داری نداند

11. ز پیش دلم شادمانی چه جویی؟

12. که غم دید و جز سوگواری نداند

13. دلم دانشی کز جهان کرد حاصل

14. گران نیز یادش نیاری نداند

15. ز عشق تو زارند خلقی ولیکن

16. کس این شیوه فریاد و زاری نداند

17. روانم ز جور لبت چون نسوزد؟

18. که با اوحدی سازگاری نداند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
* بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم
شعر کامل
حافظ
* روی او در حسن چون ما هست، می‌گویم تمام
* قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست
شعر کامل
اوحدی
* طریق حق رو و در هر کجا که خواهی باش
* که کنج خلوت صاحبدلان مکانی نیست
شعر کامل
سعدی