اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 292

1. دوشم از کوی مغان دست به دست آوردند

2. از خرابات سوی صومعه مست آوردند

3. هیچ می‌خواره ندارد طمع حور و بهشت

4. این بشارت به من باده پرست آوردند

5. ساقیانش، ز می عشق چو گردیدم مست

6. به می دیگرم از نیست به هست آوردند

7. زلف و خال و خط خوبان همه رنجست، آنها

8. از کجا این همه تشویش به دست آوردند؟

9. این شگرفان که نگنجند در آفاق از حسن

10. در چنین سینهٔ تنگ از چه نشست آوردند؟

11. قلب سالوس و ریا را نشکستند درست

12. مگر این قوم که در زلف شکست آوردند

13. اوحدی را چو ازین دایره دیدند برون

14. زود در حلقهٔ آن زلف چو شست آوردند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود
* شاهان کم التفات به حال گدا کنند
شعر کامل
حافظ
* زشمع انجمن آموز آیین وفاداری
* که تا دارد نفس بر تربت پروانه می سوزد
شعر کامل
صائب تبریزی