اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 312

1. گر کسی در عشق آهی می‌کند

2. تا نپنداری گناهی می‌کند

3. بیدلی گر می‌کند جایی نظر

4. صنع یزدان را نگاهی می‌کند

5. با دم صاحبدلان خواری مکن

6. کان نفس کار سپاهی می‌کند

7. آنکه سنگی می‌نهد در راه ما

8. از برای خویش چاهی می‌کند

9. گر بنالد خسته‌ای معذور دار

10. زحمتی دارد، که آهی می‌کند

11. عشق را آن کو سپه سازد به عقل

12. دفع کوهی را به کاهی می‌کند

13. گر کند رندی نظر بازی، رواست

14. محتسب هم گاه‌گاهی می‌کند

15. یک دم از خاطر فراموشم نشد

16. آنکه یادم هر به ماهی می‌کند

17. چند نالیدم و آن بت خود نگفت:

18. کین تضرع دادخواهی می‌کند

19. اوحدی را گر چه از غم بیمهاست

20. هم به امیدش پناهی می‌کند

21. اشتر حاجی نمی‌داند که چیست؟

22. بار بر پشتست و راهی می‌کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبر طلب می کنند از دل شیدا
* همچو براتی که بر خراب نویسند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* قطره آبی که دارد در نظر گوهر شدن
* از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشک است غمگسار دل داغدیدگان
* شبنم کند خنک جگر گرم لاله را
شعر کامل
صائب تبریزی