اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 331

1. میان ما و تو دوری به اختیار نبود

2. مرا زمان فراق تو در شمار نبود

3. گذار بود مرا با تو هر دمی ز هوس

4. به منزلی، که هوا را در آن گذار نبود

5. حدیث گفتن و اندیشه از رقیبی نه

6. بهم رسیدن و تشویش انتظار نبود

7. به چند گونه مرا از تو بوسه بود و کنار

8. که هیچ گونه ترا از برم کنار نبود

9. کنون ز هجر به روزی فتاده‌ام، که درو

10. گمان می‌برم که خود آن روز و روزگار نبود

11. هزار یار فزون داشتم، که هیچ مدد

12. ز هیچ یار ندیدم، چو بخت یار نبود

13. نظر به کار دل او حدیث بود ولی

14. چه سود از آن؟ چو دل ساده مرد کار نبود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می توان کردن به نرمی راه در دلهای سخت
* رشته از همواری خود غوطه در گوهر زده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* خلق خوش در نوبهار عافیت دارد مرا
* خاکساری در حصار عافیت دارد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو در آینه نگه کن که چه دلبری ولیکن
* تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد
شعر کامل
سعدی