اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 35

1. نه هفته‌ایست، نه ماهی، که رفته‌ای زبر ما

2. نهفته نیست کزین غم چه دیده چشم تر ما

3. زمان ما به سر آورد درد عشق تو، جانا

4. هنوز تا غم هجران چه آورد به سر ما؟

5. بدان کمر نرسد دست من، ولی برساند

6. محبت تو سرشک دو دیده بر کمر ما

7. لبت که از همه گیتی پسند ماست، نگه کن

8. که راحت همه گشت و جراحت جگر ما

9. ز ظلمت شب هجران به زحمتیم، چه بودی

10. کز آسمان وصالی بتافتی قمر ما؟

11. ز روی خوب شکیبم نبود و صورت خوبان

12. تو از تامل ایشان بدوختی نظر ما

13. نموده‌ای که: چو غایب شوند مهر نماند

14. بیا، که مهر تو غایب نمی‌شود زبر ما

15. ستم ببین تو که: دیگر ز گفت و گوی رقیبان

16. بر آستان تو ممکن نمی‌شود گذر ما

17. عجب که یاد نکردی ز اوحدی و نگفتی

18. که: چیست حال دل این غریب پی سپرما؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
* ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
* لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی
شعر کامل
سعدی
* چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح
* تسخیر کرد روی زمین را به نوشخند
شعر کامل
صائب تبریزی