اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 36

1. ای چراغ چشم توفان بار ما

2. بیش ازین غافل مباش از کار ما

3. هر زمانی در به روی ما مبند

4. گر چه کوته دیده‌ای دیوار ما

5. شکر آن که خواب می‌گیرد به شب

6. رحمتی بر دیدهٔ بیدار ما

7. ای که با هر کس چو گل بشکفته‌ای

8. بیش ازین نتوان نهادن خار ما

9. کاشکی آن رخ نبودی در نقاب

10. تا نکردی مدعی انکار ما

11. با چنان ساعد که بر بازوی اوست

12. کس نپیچد پنجهٔ عیار ما

13. خلق عالم گر شوند اغیار و خصم

14. نیست غم، گر یار باشد یار ما

15. اوحدی، می‌بوس خاک آستان

16. کندر آن حضرت نباشد بار ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شود کوه آهن چو دریای آب
* اگر بشنود نام افرسیاب
شعر کامل
فردوسی
* جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی
* وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمرست
شعر کامل
سعدی
* گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا
* گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت
شعر کامل
مولوی