اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 470

1. من درین شهر پای بند توام

2. عاشق قامت بلند توام

3. مردهٔ آن دهان چون پسته

4. کشتهٔ آن لب چو قند توام

5. می‌دوانی و می‌کشی زارم

6. چون بدیدی که در کمند توام

7. ای هلاک دلم پسندیده

8. دولتی باشد از پسند توام

9. گذری می‌کن، ار طبیب منی

10. آتشی می‌نه، ار سپند توام

11. گو: رفیقان سفر کنند که من

12. نتوانم، که پای بند توام

13. ز اوحدی باز پرس حال، که من

14. تا چه غایت نیازمند توام؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
* چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
شعر کامل
حافظ
* تا عشق تو سوخت همچو عودم
* یک عقده نماند از وجودم
شعر کامل
مولوی
* شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
* به گفتن و به شنیدن نمی شود آخر
شعر کامل
صائب تبریزی