اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 502

1. مدتی من به کار خود بودم

2. با خود و روزگار خود بودم

3. صورتی چند نقش می‌بستم

4. گر چه صورت نگار خود بودم

5. به دیدار کسان شدم ناگاه

6. گر چه هم در دیار خود بودم

7. بدر هر حصار می‌گشتم

8. نه که من در حصار خود بودم؟

9. سالها یار،یار، می‌گفتم

10. خود به تحقیق یار خود بودم

11. یک شبم یار در کنار کشید

12. روز شد، در کنار خود بودم

13. اوحدی پیش من حجاب نشد

14. زانکه خود پرده‌دار خود بودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت
* چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* کسی که دست به زلف دراز او دارد
* چرا به دامن این عمر مختصر چسبد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
* خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
شعر کامل
صائب تبریزی