اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 548

1. دلم زندان عشق تست و زندانی درو جانم

2. چو زندانی شدم،دیگر چه میخواهی؟ مرنجانم

3. مرا خوان، ای پریچهره، که گر صدبار در روزی

4. سگم خوانی دعا گویم، بدم گویی ثنا خوانم

5. گر امیدی که من دارم روا گردد ز وصل تو

6. به دربانیت بنشینم، به سلطانیت بنشانم

7. مرا از روی خود دوری چه فرمایی و مهجوری؟

8. اگر حکمی کنی بر من، به چیزی کن که بتوانم

9. دلم بردی و میدانم که: پیش تست و میدانی

10. تو هم لیکن نمیگویی، که میگویی: نمی‌دانم

11. مرا دیوانه میدارد سر زلف پریرویی

12. که گر با من در آرد سر، کند حالی سلیمانم

13. ازین اندیشه در دامن کشیدم پای صد نوبت

14. اگر یاد سر زلفش نمی‌گیرد گریبانم

15. نگارینا، چرا کردی تو با همچون منی سختی؟

16. که اندر عهد خود هرگز ندیدی سست پیمانم

17. به هر حکمی که فرمایی، مکن تقصیر، کز خوبان

18. ترا بر اوحدی حکمست و من هم بنده فرمانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی
* ز خون خاک دریا شد و دشت کوه
* ز بس کشته افگنده از هر گروه
شعر کامل
فردوسی
* مریض عشق تو را حاجتی به عیسی نیست
* که کس نمی کند این درد را دوا جز تو
شعر کامل
فروغی بسطامی