اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 56

1. بت خورشید رخ من به گذارست امشب

2. شب روان را رخ او مشعله دارست امشب

3. خاک مشکست و زمین عنبر و دیوار عبیر

4. باد گل بوی و هوا غالیه بارست امشب

5. دیدهٔ آن که نمی‌خفت و سعادت می‌جست

6. گو: نگه کن، که سعادت بگذارست امشب

7. آن بهشتی، که ترا وعده به فردا دادند

8. همه در حلقهٔ آن زلف چو مارست امشب

9. گل این باغچه بی‌خار نباشد فردا

10. گل بچینید، که بی‌زحمت خارست امشب

11. عید را قدر نباشد بر شبهای چنین

12. روز نوروز خود اندر چه شمارست امشب؟

13. تا قبولت نکند یار نیابی اقبال

14. مقبل آنست که در صحبت یارست امشب

15. ماهرویی که ز ما پرده همی کرد و حجاب

16. پرده از روی بر انداخت که: بارست امشب

17. دوست حاضر شده ناخوانده و دشمن غایب

18. اوحدی، پرورش روح چه کارست امشب؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست
* هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد
شعر کامل
سعدی
* عاشق از بار لباس عاریت آسوده است
* بید مجنون را کلاه و جامه از موی خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی