اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 58

1. بیار باده، که ما را به هیچ حال امشب

2. برون نمی‌رود آن صورت از خیال امشب

3. به حکم آنکه ندارم حضور بی‌رخ دوست

4. مرا نماز حرامست و می حلال امشب

5. ز باده خوردن اگر منع می‌کنندم خلق

6. بدین سخن نتوان رفت در جوال امشب

7. ز عشرت و طرب و باده هیچ باقی نیست

8. ولی چه سود؟ که دوریم از آن جمال امشب

9. گرم نه وعدهٔ دیدار باز دادی دل

10. بلای هجر نمی‌کردم احتمال امشب

11. هلال، اگر نه چو ابروی یار من بودی

12. نکردمی نظر مهر در هلال امشب

13. شینیده‌ای که: بنالند عاشقان بی‌دوست؟

14. تو نیز عاشقی، ای اوحدی، بنال امشب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غافل مشو ز عمر که ساکن نمی شود
* سیل عنان گسسته اقامت پذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری
* این مرا بس که ز وصل صنمی لاله عذار
* شب‌ و روز و مه‌ و سالم همه فروردینست
شعر کامل
قاآنی
* فریاد مردمان همه از دست دشمنست
* فریاد سعدی از دل نامهربان دوست
شعر کامل
سعدی