اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 584

1. آن پرده برانداز، که ما نور پرستیم

2. مستور چرایی؟ چو نه مستورپرستیم

3. غیری اگر آن روی به دوری بپرستید

4. ما صبر نداریم که از دور پرستیم

5. خلق از هوس حور طلب گار بهشتند

6. وانگاه بهشتی تو، که ما حور پرستیم

7. ما را غرض از دیدن خوبان صفت تست

8. گر بهر تجلی بود، ار طور پرستیم

9. روشن به چراغی شده هر خانه که بینی

10. ما نور تو بینیم و همان نور پرستیم

11. زان خرمگسان دور، که ما نوش لبت را

12. زنار فرو بسته چو زنبور پرستیم

13. کوته نظران روی به گلزار نهادند

14. ماییم که آن نرگس مخمور پرستیم

15. با هجر تو ممکن نشد اندیشهٔ شادی

16. کین ماتم از آن نیست که ما سور پرستیم

17. اصحاب ضلال از بت و از خشت چه بینند؟

18. در صدر نشین، تا بت مشهور پرستیم

19. گر کفر بود کشتن نفسی، به حقیقت

20. ما نفس کشان کافر کافور پرستیم

21. امروز که گشت اوحدی از هجر تو رنجور

22. بیرون نتوان رفت، که رنجور پرستیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* علم آدمیتست و جوانمردی و ادب
* ورنی ددی، به صورت انسان مصوری
شعر کامل
سعدی
* گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
* ز جام وصل می‌نوشم ز باغ عیش گل چینم
شعر کامل
حافظ
* مهرگان از باد بیرون آورد یاقوت را
* لعل را نوروز بر بندد به شاخ ارغوان
شعر کامل
امیر معزی