اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 614

1. تا به کی این بستن و بگسیختن؟

2. سیر نگشتی تو ز خون ریختن؟

3. چیست چنین مست شدن وانگهی

4. با من بیچاره بر آویختن؟

5. بر لب بدخواه زدن آب وصل

6. وز تن من گرد بر انگیختن؟

7. سیم تنا، خوش عملی نیست این

8. دل ز کسان بردن و بگریختن

9. پردهٔ صد دل به دریدن به جور

10. پردهٔ رخسار در آویختن

11. خاک توام، ای پسر، آخر چراست؟

12. بر سر ما خاک جفا بیختن

13. دست ندارد ز تو باز اوحدی

14. گر چه نداری سر آمیختن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد
* حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
شعر کامل
حافظ
* حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
* قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
شعر کامل
حافظ