اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 812

1. بر ما ستم و خواری، ای طرفه پسر تا کی؟

2. وندر پی وصلت ما پوینده بسر تا کی؟

3. بر ما ستمی کرده، خون دل ما خورده

4. ما بر ستمت پرده میپوش و مدر، تا کی؟

5. امشب تو به زیبایی خود خانه بیارایی

6. فردا که برون آیی رفتی و دگر تا کی؟

7. عنبر به دلاویزی بر دامن مه ریزی

8. این بوالعجب انگیزی در دور قمر تا کی؟

9. ای بنده لبت را من، عاشق طلبت را من

10. شیرین رطبت را من میبین و مخور تا کی؟

11. چون هست شبستانت، پر غلغل مستانت

12. من بندهٔ دستانت، چون خاک بدر تا کی؟

13. پیوسته به صد زاری، چون اوحدی از خواری

14. شبهای چنین تاری، با آه سحر تا کی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* قطره آبی که دارد در نظر گوهر شدن
* از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی
* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی