عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 125

1. رو چه می خواهی دلا، ناز استغناست، هست

2. بی وفا تنهاست وارد، رنجش بی جاست، هست

3. ای که گویی با اسیران شیوه های او چه هاست

4. ناز مست و عشوه مست و هر جه آزادست هست

5. حال ما آن نازنین گر چه بداند نیست، لیک

6. هر قدر گویند مستغنی و بی پرواست، هست

7. چو فروزی عالمی را، وه چه کم داری ز حسن

8. چهره ی زیباست، داری، قامت رعناست، هست

9. درد او در سینه می ماند، چه غم گر جان برد

10. آن چه ما را باعث آن آرمیدن هاست، هست

11. عرفی از بزمت اگر زاری کند بی وجه نیست

12. ناله ی بی اختیار و گریه ی بی جاست، هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
* خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلیری کجا نام او اشکبوس
* همی بر خروشید بر سان کوس
شعر کامل
فردوسی
* برنمی آیم به رنگی هر زمان چون نوبهار
* سرو آزادم که دایم یک قبا باشد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی