عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 126

1. در محبت درد اگر پیچد دوا بسیار هست

2. ریش اگر ناسور شد الماس در بازار هست

3. گر ز لطفم نا امید، امیدوارم در عتاب

4. گر ندارم سبحه بر کف، بر میان زنار هست

5. شستن لوح گنه دستور ابر رحمت است

6. ور نه سیل اشک عذر و آب استغفار هست

7. ای طبیب همت احسانی که در شهر امید

8. نیست درمانی و در هر گام صد بیمار هست

9. درس معنی را کهن اوراق کس در کار نیست

10. دیده بگشا کاین رقم بر هر در و یوار هست

11. معنی زنار بستن گر مقید بودن است

12. در درون خرقه ی روح الامین زنار هست

13. نیست غم گر یاسمن ور سنبلم در باغ نیست

14. تا به رقبت بشکنم، در دیده ی دل خار هست

15. عرض جنت کم ده ای رضوان، که در بستان عشق

16. میوه ی تلخ و گل پژمرده ای در کار هست

17. گر دلم بشکست و خونم تلخ، عرفی، باک نیست

18. دیده ی زهر آشنا و گریه ی بسیار هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای سرو بوستانی در گلست
* سرو ما را پای معنی در دلست
شعر کامل
سعدی
* ز خانقاه به میخانه می‌رود حافظ
* مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد
شعر کامل
حافظ
* به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
* برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم
شعر کامل
سعدی