عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 232

1. دوش در دیر مغان بودیم و کس با ما نبود

2. گفت و گوها رفت و تشویش نفس با ما نبود

3. رو نکردیم از حرم یک بار در آتشکده

4. کز حریمش دامن خاشاک و خس با ما نبود

5. صد قدم رفتیم دور از کوی او در پس حجاب

6. اضطراب یک نگاه بازپس با ما نبود

7. نعمت فردوس بر ما ریختند، اما نشد

8. کام لذت یاب، چون ذوق مگس با ما نبود

9. طایر خلدیم و ننشینیم از شاخی به شاخ

10. کز هوای دل دو صد دام و قفس با ما نبود

11. عادت دل ما نمی دانیم، کاین نا آشنا

12. تا به ما بستند عهدش یک نفس با ما نبود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو
* ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
شعر کامل
مولوی
* تو را که گفت که سعدی نه مرد عشق تو باشد
* گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم
شعر کامل
سعدی
* گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
* هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
شعر کامل
حافظ