عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 292

1. مگر لب تو قرین شراب می گردد

2. که آب در دهن آفتاب می گردد

3. چگونه حرف غم آرم به این حیا بر لب

4. که شعله می زند آنجا و آب می کردد

5. چنان ز روی تو دیدم گل مراد امشب

6. که زهر گریه به چشمم گلاب می گردد

7. ز بس خیال تو آرد هجوم بر چشمم

8. به گرد هر مژه صد آفتاب می گردد

9. دلت به من ده، به روی کرشمه ریز و ببین

10. که از تو دل مردم خراب می گردد

11. چه آتش است ندانم به سینهٔ عرفی

12. که دوزخ از نفس او کباب می گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* باز رسیدیم ز میخانه مست
* باز رهیدیم ز بالا و پست
شعر کامل
مولوی
* رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
* گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
شعر کامل
حافظ