عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 547

1. به کشتن من عاجز شتاب، یعنی چه

2. به قتل صید اسیر اضطراب، یعنی چه

3. دمی که چهره فروزد ز می، شود روشن

4. که بر دمیدن آتش ز آب یعنی چه

5. به تیغ غمزه اش ای دل نگاه حسرت چند

6. بگو که چیست مرادت، حجاب یعنی چه

7. دمی که بستهٔ فتراک او شوم دانند

8. که بوسه های منش بر رکاب یعنی چه

9. ز ذوق وصل و غم هجر یافتم، عرفی

10. که چیست عیش بهشت و عذاب یعنی چه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
* ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال
* چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
شعر کامل
حافظ
* گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
* دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
شعر کامل
هاتف اصفهانی