عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 549

1. بانگ ما کبک است، خرمن را به خرمن باز ده

2. ای که می گفتی خریدارم، کنون آواز ده

3. روزگار خندهٔ غفلت گذشت ای کبک من

4. دل به دندان گیر و تن در چنگل شهباز ده

5. ای فلک صیدی که افکندی به تیرت کشته شد

6. بوسه ای بر دست این صیاد حکم انداز ده

7. می توان غماز عیب مردمان بودن، ای ظریف

8. گر ظریفی عیب خود را عرضهٔ غماز ده

9. گفت و گوی سر وحدت را به صد ره کرده ای

10. بال صوفی را به دست جنبش پرواز ده

11. شکر ما کن، دوست را، عرفی و جان ها بر فشان

12. کز تو جان خواهد، نمی گوید که در دم باز ده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جام لعل و جامهٔ نیلی سیه روئی بود
* خیز و خم بنمای تا خمری کنم دلق کبود
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی
* همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
* رند را آب عنب یاقوت رمانی بود
شعر کامل
حافظ