عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 95

1. وه که از دوختن، این چاک گریبان رفته است

2. این شکافی است که تا دامن ایمان رفته است

3. به حوالی تن از شرم نیاید فردا

4. جان آن کس که ز هجران تو آسان رفته است

5. لذتی یافته کام دلم از ناوک او

6. کز گلوی هوسم چاشنی جان رفته است

7. رفت آن آفت دین از برم ای هوش بیا

8. تا ببینم که چه ها بر سر ایمان رفته است

9. همت آن بود که لب تشنه بمیرد عرفی

10. ور نه صد بار به سر چشمه ی حیوان رفته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خاکیم و باید شدن زیر خاک
* همه جای ترسست و تیمار و باک
شعر کامل
فردوسی
* دل آگاه در پیری زغفلت بیش می لرزد
* که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
* که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
شعر کامل
حافظ