عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 95

1. وه که از دوختن، این چاک گریبان رفته است

2. این شکافی است که تا دامن ایمان رفته است

3. به حوالی تن از شرم نیاید فردا

4. جان آن کس که ز هجران تو آسان رفته است

5. لذتی یافته کام دلم از ناوک او

6. کز گلوی هوسم چاشنی جان رفته است

7. رفت آن آفت دین از برم ای هوش بیا

8. تا ببینم که چه ها بر سر ایمان رفته است

9. همت آن بود که لب تشنه بمیرد عرفی

10. ور نه صد بار به سر چشمه ی حیوان رفته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بوی وصل گل از آشیان سفر کردم
* به وصل گل نرسیدم ز آشیان ماندم
شعر کامل
صائب تبریزی
* هوای کوی تو از سر نمی‌رود آری
* غریب را دل سرگشته با وطن باشد
شعر کامل
حافظ
* پای سرو از قد رعنای تو در گل می‌رفت
* خاصه آنوقت که برطرف گلستان بودی
شعر کامل
خواجوی کرمانی