عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 94

1. خوناب آتشین ز سر من گذشته است

2. وین سیل آتش از جگر من گذشته است

3. مرغ هوای خلدم و تا پر گشوده ام

4. صد تیر غم ز بال و پر من گذشته است

5. من داده ام به عشق تو دل، در زبان خلق

6. دایم حکایت از خطر من گذشته است

7. دل صید گشته، کنون، کار با قضاست

8. کار از فغان و الحذر من گذشته است

9. بر عیش تلخ من مبر ای مدعی حسد

10. سیلاب زهر بر شکن من گذشته است

11. هر گه که دیده ام گل روی خیال دوست

12. در رنگ دشمن از نظر من گذشته است

13. از من کجا به صحبت عرفی سزد که او

14. عیبش ز پایه ی هنر من گذشته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خلق خوش در نوبهار عافیت دارد مرا
* خاکساری در حصار عافیت دارد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
* شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
شعر کامل
حافظ
* اگر کوه گناه ما به محشر سایه اندازد
* نبیند هیچ مجرم روی خورشید قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی