رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد چهارم (فهرست)

شمارهٔ 15-پشیمانی

1. دل زود باورم را به کرشمه‌ای ربودی

2. چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی

3. به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما

4. من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی

5. من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم

6. تو چرا ز من گریزی که وفایم آزمودی

7. ز درون بود خروشم ولی از لب خموشم

8. نه حکایتی شنیدی نه شکایتی شنودی

9. چمن از تو خرم ای اشک روان که جویباری

10. خجل از تو چشمه ای چشم رهی که زنده رودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست
* آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
شعر کامل
سعدی
* خمار آلوده ام، سود و زیان خود نمی دانم
* به یک پیمانه سودا می کنم دنیی و عقبی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* سلطان صفت همی‌رود و صد هزار دل
* با او چنان که در پی سلطان رود سپاه
شعر کامل
سعدی