سعدی_بوستانباب هشتم در شکر بر عافیت (فهرست)

شمارهٔ 13-نظر در اسباب وجود عالم

1. نهاده‌ست باری شفا در عسل

2. نه چندان که زور آورد با اجل

3. عسل خوش کند زندگان را مزاج

4. ولی درد مردن ندارد علاج

5. رمق مانده‌ای را که جان از بدن

6. برآمد، چه سود انگبین در دهن؟

7. یکی گرز پولاد بر مغز خورد

8. کسی گفت صندل بمالش به درد

9. ز پیش خطر تا توانی گریز

10. ولیکن مکن با قضا پنجه تیز

11. درون تا بود قابل شرب و اکل

12. بدن تازه روی است و پاکیزه شکل

13. خراب آنگه این خانه گردد تمام

14. که با هم نسازند طبع و طعام

15. طبایع‌تر و خشک و گرم است و سرد

16. مرکب از این چار طبع است مرد

17. یکی زین چو بر دیگری یافت دست

18. ترازوی عدل طبیعت شکست

19. اگر باد سرد نفس نگذرد

20. تف معده جان در خروش آورد

21. وگر دیگ معده نجوشد طعام

22. تن نازنین را شود کار خام

23. در اینان نبندد دل، اهل شناخت

24. که پیوسته با هم نخواهند ساخت

25. توانایی تن مدان از خورش

26. که لطف حقت می‌دهد پرورش

27. به حقش که گردیده بر تیغ و کارد

28. نهی، حق شکرش نخواهی گزارد

29. چو رویی به طاعت نهی بر زمین

30. خدا را ثناگوی و خود را مبین

31. گدایی است تسبیح و ذکر و حضور

32. گدا را نباید که باشد غرور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
* به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
شعر کامل
سعدی
* بغیر اشک که راه نگاه من بندد
* که دیده قافله ای چشم راهزن بندد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نظر خدای بینان طلب هوا نباشد
* سفر نیازمندان قدم خطا نباشد
شعر کامل
سعدی