سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 130

1. دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت

2. ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت

3. در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد

4. با پریشانی دل شوریده چشمم خواب داشت

5. کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل

6. شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت

7. نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود

8. تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت

9. دیده‌ام می‌جست و گفتندم نبینی روی دوست

10. خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت

11. ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین می‌نمود

12. کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت

13. سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق

14. اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* زعفران شادی فزاید وین بتر کاندوه من
* دور از آن رخ زین رخ چون زعفران است از غمت
شعر کامل
خاقانی
* بدخواه تو خود را به بزرگی چو تو داند
* لیکن مثلست آنکه چناری و کدویی
شعر کامل
انوری