سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 131

1. دوشم آن سنگ دل پریشان داشت

2. یار دل برده دست بر جان داشت

3. دیده در می‌فشاند در دامن

4. گوییا آستین مرجان داشت

5. اندرونم ز شوق می‌سوزد

6. ور ننالیدمی چه درمان داشت

7. می‌نپنداشتم که روز شود

8. تا بدیدم سحر که پایان داشت

9. در باغ بهشت بگشودند

10. باد گویی کلید رضوان داشت

11. غنچه دیدم که از نسیم صبا

12. همچو من دست در گریبان داشت

13. که نه تنها منم ربوده عشق

14. هر گلی بلبلی غزل خوان داشت

15. رازم از پرده برملا افتاد

16. چند شاید به صبر پنهان داشت

17. سعدیا ترک جان بباید گفت

18. که به یک دل دو دوست نتوان داشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اولین گام ار سمند عقل را پی می‌کنی
* وادی بی منتهای عشق را طی می‌کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
* خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* هرزه گو را خامش از تقریر کردن مشکل است
* شعله را از ژاژخایی سیر کردن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی