سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 248

1. شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند

2. بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند

3. کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد

4. من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند

5. اهل نظرانند که چشمی به ارادت

6. با روی تو دارند و دگر بی بصرانند

7. هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیا

8. بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند

9. ساقی بده آن کوزه خمخانه به درویش

10. کان‌ها که بمردند گل کوزه گرانند

11. چشمی که جمال تو ندیدست چه دیدست

12. افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند

13. تا رای کجا داری و پروای که داری

14. کز هر طرفت طایفه‌ای منتظرانند

15. اینان که به دیدار تو در رقص می‌آیند

16. چون می‌روی اندر طلبت جامه درانند

17. سعدی به جفا ترک محبت نتوان گفت

18. بر در بنشینم اگر از خانه برانند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
* نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
شعر کامل
حافظ
* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی
* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ