سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 280

1. مرو به خواب که خوابت ز چشم برباید

2. گرت مشاهده خویش در خیال آید

3. مجال صبر همین بود و منتهای شکیب

4. دگر مپای که عمر این همه نمی‌پاید

5. چه ارمغانی از آن به که دوستان بینی

6. تو خود بیا که دگر هیچ در نمی‌باید

7. اگر چه صاحب حسنند در جهان بسیار

8. چو آفتاب برآید ستاره ننماید

9. ز نقش روی تو مشاطه دست بازکشید

10. که شرم داشت که خورشید را بیاراید

11. به لطف دلبر من در جهان نبینی دوست

12. که دشمنی کند و دوستی بیفزاید

13. نه زنده را به تو میلست و مهربانی و بس

14. که مرده را به نسیمت روان بیاساید

15. دریغ نیست مرا هر چه هست در طلبت

16. دلی چه باشد و جانی چه در حساب آید

17. چرا و چون نرسد دردمند عاشق را

18. مگر مطاوعت دوست تا چه فرماید

19. گر آه سینه سعدی رسد به حضرت دوست

20. چه جای دوست که دشمن بر او ببخشاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل شکسته به دست آر کز ریاض جهان
* همیشه سبز صنوبر به اعتبار دل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه محو ناخدا گردیده ای، ای از خدا غافل؟
* ندارد این سفر باد مرادی غیر یاربها
شعر کامل
صائب تبریزی
* گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
* ز جام وصل می‌نوشم ز باغ عیش گل چینم
شعر کامل
حافظ