سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 35

1. دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت

2. تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

3. جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش

4. گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

5. جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت

6. کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت

7. راه آه سحر از شوق نمی‌یارم داد

8. تا نباید که بشوراند خواب سحرت

9. هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو را

10. هیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت

11. بارها گفته‌ام این روی به هر کس منمای

12. تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت

13. بازگویم نه که این صورت و معنی که تو راست

14. نتواند که ببیند مگر اهل نظرت

15. راه صد دشمنم از بهر تو می‌باید داد

16. تا یکی دوست ببینم که بگوید خبرت

17. آن چنان سخت نیاید سر من گر برود

18. نازنینا که پریشانی مویی ز سرت

19. غم آن نیست که بر خاک نشیند سعدی

20. زحمت خویش نمی‌خواهد بر رهگذرت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تابر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
* پنجه های دست مردم سر فرو کرد از چنار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* بهر موئی از آن زلف پریشان
* دل جمعی پریشان می‌توان یافت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
* من مشت خون خویش نمودم حلال تو
شعر کامل
صائب تبریزی