سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 36

1. بنده وار آمدم به زنهارت

2. که ندارم سلاح پیکارت

3. متفق می‌شوم که دل ندهم

4. معتقد می‌شوم دگربارت

5. مشتری را بهای روی تو نیست

6. من بدین مفلسی خریدارت

7. غیرتم هست و اقتدارم نیست

8. که بپوشم ز چشم اغیارت

9. گر چه بی طاقتم چو مور ضعیف

10. می‌کشم نفس و می‌کشم بارت

11. نه چنان در کمند پیچیدی

12. که مخلص شود گرفتارت

13. من هم اول که دیدمت گفتم

14. حذر از چشم مست خون خوارت

15. دیده شاید که بی تو برنکند

16. تا نبیند فراق دیدارت

17. تو ملولی و دوستان مشتاق

18. تو گریزان و ما طلبکارت

19. چشم سعدی به خواب بیند خواب

20. که ببستی به چشم سحارت

21. تو بدین هر دو چشم خواب آلود

22. چه غم از چشم‌های بیدارت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مستان خدا گر چه هزارند یکی اند
* مستان هوا جمله دوگانه‌ست و سه گانه‌ست
شعر کامل
مولوی
* دوش در مجلس ما بود زروی دلبر
* طبقی پر زگل وپسته وبادام وشکر
شعر کامل
سیف فرغانی
* ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
* که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
شعر کامل
صائب تبریزی