سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 590

1. عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی

2. یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی

3. آزمودم درد و داغ عشق باری صد هزار

4. همچو من معشوقه یک ره آزمودی کاشکی

5. نغنویدم زان خیالش را نمی‌بینم به خواب

6. دیده گریان من یک شب غنودی کاشکی

7. از چه ننماید به من دیدار خویش آن دلفروز

8. راضیم راضی چنان روی ار نمودی کاشکی

9. هر زمان گویم ز داغ عشق و تیمار فراق

10. دل ربود از من نگارم جان ربودی کاشکی

11. ناله‌های زار من شاید که گر کس نشنود

12. لابه‌های زار من یک شب شنودی کاشکی

13. سعدی از جان می‌خورد سوگند و می‌گوید به دل

14. وعده‌هایش را وفا باری نمودی کاشکی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
* صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
شعر کامل
صائب تبریزی
* پاک طینت می رساند فیض بعد از سوختن
* عود خاکستر چو گردد می کند دندان سفید
شعر کامل
صائب تبریزی
* نظر خدای بینان طلب هوا نباشد
* سفر نیازمندان قدم خطا نباشد
شعر کامل
سعدی